داستان های جذاب و خواندنی
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان های جذاب و خواندنی و آدرس mahdi128.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





داستان,داستانک,داستان قدر خانواده ات را بدان,

با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم اووه! معذرت میخوام. من هم معذرت میخوام. دقت نکردم ...

ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم

اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم

کمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همینکه برگشتم به اوخوردم و تقریبا انداختمش با اخم گفتم: ”اه ! ازسرراه برو کنار"

قلب کوچکش شکست و رفت

نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 23:4 ] [ مهدی رضایی ]

طنز خنده دار,سرگرمی, زن ذلیل

- یعنی اینقدی که پسرا به موهاشون میرسن، اگه به یه بوته شلغم رسیده بودن الان هلو می داد!

- ببین خانوم، تو روزنامه نوشته که مردها به طور متوسط در روز از پونزده هزاز کلمه برای صحبت کردن استفاده می کنند ولی زن ها از سی هزار کلمه. دیدی ثابت شد. شما زن ها بیشتر حرف می زنین تا ما مردها؟

زن: هیچ هم همچین چیزی نیست. فوقش ثابت شده که ما هر حرف رو باید دو بار بزنیم تا توی مخ شماها فرو بره!


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 23:1 ] [ مهدی رضایی ]

 دوست پسر, جهیزیه, مطالب خنده دار

وقتی یه مرد معتاد میشه : اگه زنش زن بود و به فکر زندگیش بود این بیچاره به این روز نمی افتاد، بدبختی اینا رو به این روز می کشه دیگه!!

وقتی یه زن معتاد میشه: ای وای!!! خاک بر سرش ! بیچاره شوهرش دلش به چی خوشه ! چه جوری اینو تحمل میکنه؟؟

 

وقتی یه دختر یه کم به خودش میرسه : اوه! اوه ! ننه بابا داشت جمش می کردن!! اینا همش واسه جلب توجه دیگه!!! اینا دنیا و آخرت ندارن که!!!

وقتی یه پسر تیپ میزنه: چه پسر خوش پوشیه…هزار ماشاا… چه تیپی داره… میمیرن واسش دخترا


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 21 تير 1392برچسب:, ] [ 14:12 ] [ مهدی رضایی ]

عکس های خر,عكس الاغ,الاغ ها,سلام الاغ عزیز

کـــره ای گــفــت بــــــــــه بابای خرش  ****   پــــدر از هـــمـــه جــا بـی خبرش

وقـــت آن اســــت بـــــرای پســرت  ****   ایـــــن الاغ نـــــــرّه ی کــــره خــرت

مــاده ای خـــــــــــــــوشگـل و زیـبا گیری  ****   تـــو کــه هر روز به صحرا میری

وقـــت آن اســت کـه زن دار شـوم  ****   ورنـــه از بـــی زنــــــــــی بــیمار شوم

پـــدرش گــفــت کــه ای کـــــره خَرَم  ****   ای عــزیـــز دل بـــابــــا ، پــســرم

تـــو کـــه در چــنــتــه نداری آهی   ****   نـــه طــویـــــــــلــه ، نه جُلی نه کاهی

تـــو کـــه جــز خـوردن مال پــــــــــــدرت  ****   پـــــــدر نـــــــرهّ خـــــر دربــــدرت

هـــیـــچ کـــار دگــری نیست تورا  ****   یک جو از عقـــــــــــــ به سر نیست تورا

به چه جرأت تو زمــــن زن طـلــبی  ****   بـــاورم نـیــست کـــه ایـنقدر جَلبَـــــی

بـــایـــد اول تـــو بــگـیـری کاری  ****   بــهـــر مــــردم بــبــــــــــــــری تــو باری

بعـد از آن یک دو تا پالان بخـری  ****   بـهــر آن کُــرّه خـــوشگـــــــــــــــل بـبـری

یک طــویــلـه بکنی رهن و اجار  ****   تــا کــه راضـــــی شــود از تو آن یـــــــــــار

بـعــد بـایــد بـخری رخت عــــــــروس  ****   بـهـر آن مـاده خــر خـوب و مـــــلوس

جُــــــلـی از جــنـــس کــتـــان اعلا  ****   روی جُـــل نـقــــــــــش و نـگـاری زیـبـا

بــعـــد بـــایـــد بـــکـــنی گلــــــــــکاری  ****   بــهــر مــاشـیـن عروس یـک گاری

وقــتی ایـــنـهــــــــــا بـــشـــود آمــاده  ****   بــعـــد از ایـــن زنـــدگــیـــّت آغـازه

می بــری مـــاده خــرت را حجـــــــله   ****   بــا تـــأنــی نَه کــه بـــا ایـــن عـجـله

بــشـنــو ایــن پــنـــــــــد ز  بابای خرت  ****   پــــــدر بـــــا ادب و بــــا هــــنـــرت

تــا کـــه اســبــاب مــهــیـــــــــــا نشود  ****   موسم عــقـــــــد تــو بــر پا نشود

پــس از امــروز بــرو بر سرِ کار  ****   تــا نـــهـــنـــد آدمـــیـــان پــشتت بــــــــــــار


برچسب‌ها:
[ جمعه 21 تير 1392برچسب:, ] [ 14:10 ] [ مهدی رضایی ]

اعتراف های خنده دار, طنز اعترافاعتراف می کنم دوم دبیرستان که بودم بعد از پیدا کردن کارت واکسیناسیون پسر همسایمون که برای روز قبل بود زنگ زدم خونشون گفتم آقای احسان...؟17 ساله؟نام پدر....؟هستید؟
دیروز واکسن سرخک،سرخجه زدید؟
با تعجب گفت : بله!
آقا منم گفتم : "اشتباه شده واکسنی که دیروز زدید تا 48 ساعت دیگه باعث بروز علائمی می شه که باید تحت مراقبت باشید مثل حمله های قلبی یا تنفسی"!
طرف از ترس از حال رفت و نیم ساعت بعدش با آمبولانس بردنش بیمارستان...
هنوزم عذاب وجدان دارم!!!


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 21 تير 1392برچسب:, ] [ 14:6 ] [ مهدی رضایی ]

مطالب خنده دار, شوهر خاله, چشم شور

یادمه بچه گی هام شوهر خاله ام همیشه می گفت: تو یه چیزی میشی ... تو یه چیزی میشی ... واقعا سق سیاهی داشت و چشم شوری که بعد از این همه سال هیچی نشدم ... همه ما آرزوهایی داشته ایم یا داریم که به آنها نرسیده ایم یا هرگز نخواهیم رسید.

بعضی وقت ها از بس که اوضاع بر وفق مراد نیست، خودمان را با چیزهایی پیش پا افتاده مقایسه می کنیم و ناراحتیم که چرا حداقل مثل آنها نشدیم. مثلا می گوییم قبض برق هم نشدیم، چند نفر از ما بترسن ... نمونه هایی از این دست را بخوانید...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 21 تير 1392برچسب:, ] [ 14:5 ] [ مهدی رضایی ]

 ریشه ضرب المثل, شتر را به پشت بام برد

اگر چه عبارت مثلی بالا به همین صورت بر سر زبانهاست ولی با توجه به جریانی که روی داده فکر می کنم به این صورت باید تغییر داده شود آنکه الاغ را به پشت بام برد خودش باید پایین بیاورد و شاید همین واقعه موجب شده باشد که عبارت بالا جزء امثله سائره در آید.

در اوایل سلسله قاجاریه یک نفر پهلوان کشتی از شهر اسلامبول به ایران آمد و در منطقه آذربایجان با هر پهلوان ایرانی که کشتی گرفت همه را مغلوب کرد. در شهر تهران هم مبارز و هماوردی برایش باقی نمانده بود وقصد مراجعت به خاک عثمانی- ترکیه امروز- را داشت که به وی خبر دادند در شهر یزد پهلوان نامداری به نام پهلوان عسگر- اصغر- زندگی می کند که تا کنون کسی نتوانسته پشت او را به خاک رساند. پهلوان اسلامبولی با خود اندیشید که اگر پشت این پهلوان را به خاک نرساند دور از جوانمردی است که در عالم پهلوانی ادعای قهرمانی کند. پس درنگ و تامل را جایز ندیده راه یزد را در پیش گرفت تا هم دیداری از بلاد مرکزی ایران کرده، ره آورد سفر ایران را تکمیل نماید و هم با پهلوان یزدی که صیت شهرتش همه جا را فرا گرفته دست و پنجه ای نرم کرده باشد.


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, ] [ 8:49 ] [ مهدی رضایی ]

 داستان ضرب المثل, جعفرخان از فرنگ برگشته

عبارت مثلی بالا به افراد کم مایه ای اطلاق می شود که گمان می کنند چیزی می دانند و در مقام فضل فروشی چند واژه خارجی را چاشنی کلام کنند . بعضی از جوانان کم سواد چند صباح که به خارج از کشور سفر کرده باشند با مغلق گویی و استعمال کلمه بیگانه و تلفیق رطب ویابس هم عرض و آبروی خویش می برند و هم سامعه شنونده را آزار می دهند .

به این دسته افراد از باب طنز وتعریض گفته می شود : جعفرخان از فرنگ برگشته یا به عبارت دیگر: جعفرخان از فرنگ آمده ، یعنی خوستایی می کند در حالیکه چیزی بارش نیست .

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, ] [ 8:48 ] [ مهدی رضایی ]

 

راز موفقیت,راههای رسیدن به موفقیت

مرد جوانی از سقراط پرسید راز موفقیت چیست.  سقراط به او گفت، "فردا به کنار نهر آب بیا تا راز موفّقیت را به تو بگویم."
صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت. سقراط از او خواست که به سوی رودخانه او را همراهی کند.  جوان با او به راه افتاد.
به لبهء رود رسیدند و به آب زدند و آنقدر پیش رفتند تا آب به زیر چانهء آنها رسید. ناگهان سقراط مرد جوان را گرفت و زیر آب فرو برد.  جوان نومیدانه تلاش کرد خود را رها کند، امّا سقراط آنقدر قوی بود که او را نگه دارد.
مرد جوان آنقدر زیر آب ماند که رنگش به کبودی گرایید و بالاخره توانست خود را خلاصی بخشد.همین که به روی آب آمد، اوّل کاری که کرد آن بود که نفسی بس عمیق کشید و هوا را به اعماق ریه فرو فرستاد.
سقراط از او پرسید، "زیر آب که بودی، چه چیز را بیش از همه مشتاق بودی؟"  گفت، "هوا."سقراط گفت، "هر زمان که به همین میزان که اشتیاق هوا را داشتی موفقیت را مشتاق بودی، تلاش خواهی کرد که آن را به دست بیاوری؛ راز دیگر ندارد."

منبع:asriran.com


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, ] [ 8:47 ] [ مهدی رضایی ]

آدمی اگر بخواهد خوشبخت شود بزودی میشود

ولی او میخواهد خوشبخت تر از دیگران باشد

و این مشکل سازست زیرا

او همیشه دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور میکند


برچسب‌ها:
[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 22:53 ] [ مهدی رضایی ]

 

سه تا پسر درباره پدرهایشان لاف می زدند:
اولی گفت: پدر من سریعترین دونده است. اون می تونه یک تیر رو با تیرکمون

پرتاب کنه و بعد از شروع به دویدن، از تیر جلو بزنه.

دومی گفت: تو به این میگی سرعت؟ پدر من شکارچیه. اون شلیک میکنه

و زودتر از گلوله به شکار میرسه?

سومی سرشو تکون داد و گفت: شما دو تا هیچی راجع به سریع بودن

نمی دونید. پدر من کارمند دولتی است.

اون کارشو ساعت ۴:۳۰ تعطیل میکنه و ۳:۴۵ تو خونه است!


برچسب‌ها:
[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 22:52 ] [ مهدی رضایی ]



برچسب‌ها:
[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 22:49 ] [ مهدی رضایی ]

داستان عاطفی شقایق

خیلی ساده اتفاق افتاد. یک روز سرد زمستان یبود. شال و کلاه کرده بودم به سرکار بروم که توی کوچه دیدمش...ساک به دست و با صورت سرخ شده از سرما و مستاصل... کاغذ نشانی را جلو آورد و من با تعجب پرسیدم:

 

- پلاک 21 ؟!

 

سرم را بالا گرفتم. صورت ظریف و بی رنگش منتظر جواب بود... خواستم بگویم با کی کار دارید؟ شما کی هستید؟ از کجا آمده اید؟ ... اما فقط دستم را به طرف در سبز رنگ خانه مان دراز کردم و او بی درنگ ساکش را دوباره به دست گرفت و رفت.


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 22:44 ] [ مهدی رضایی ]

 

سرگرمی,طنز خنده دار, تفاوت زنان و مردان

 

سالگرد ازدواج

زن :عزیزم امیدوارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.

مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟

 

 

 

 

روز زن

زن : عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه.

مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟)

 

 

 

 

روز مرد

زن: وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.

مرد: حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد)


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 22:43 ] [ مهدی رضایی ]

 

ازدواج دختران و پسران امروزی,دختران و پسران امروزی

دنیا عوض شده. دیگر نه دختران شبیه گذشته مادرانشان هستند، نه پسران به جوانی پدرهایشان می مانند. آنها با تعاریف نیمه سنتی، نیمه مدرن بزرگ شده اند و معیارهایشان برای زندگی مشترک با هم متفاوت است.

در اینجا ویژگی هایی از دختران و پسران امروزی را با هم مرور می کنیم که در ازدواج آنها مساله ساز می شود. اینها روحیاتی هستند که الزاما در همه وجود ندارد اما در عموم جوان ها به چشم می خورد و آنها را برای یک زندگی مشترک، نا آماده نشان می دهد.

 

دختران امروز چگونه اند؟

1- یكی از دلایلی كه باعث شده دختران دیر و خیلی كم ازدواج كنند توقعات بالا و زیاده‌خواهی‌های آنان است كه بر تمام تصمیم‌گیری‌های‌شان تاثیر گذاشته است. قبلا دختران می‌گفتند هرچه پدر و مادرم بگویند یا خدا بزرگ است و من چیز زیادی نمی خواهم ولی در این دوران دختران خواسته‌های‌شان را اعلام می‌كنند و می‌خواهند و براساس آن تصمیم می‌گیرند یعنی تنها تامین مادی از طرف یك مرد برای‌شان ملاك نیست و انواع و اقسام خواسته‌ها و نیاز های مختلفی كه دارند را بیان می‌كنند و در ازدواج به‌دنبال برطرف كردن‌شان هستند.


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:, ] [ 10:9 ] [ مهدی رضایی ]
صفحه قبل 1 ... 30 31 32 33 34 ... 54 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

یاد بگیر ، قدر هر چیزی را که داری بدانی، قبل از آنکه روزگار به تو یادآوری کند که: می بایست قدر چیزی را که داشتی، میدانستی ...
آبان 1394 تير 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392
امکانات وب